حوزه مقاومت بسیج شهید علی رضائیان - پایگاه مقاومت کیمیا جاوید
-(استقلال یک کشور، وابستهی به کار است.) بسم الله الرحمن الرحیم پروردگارا، برای ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان (نسل های صالح و متقی) عطا کن و ما را بر پرهیزکاران پیشوا گردان. همسرى شما جوانان عزیز را که پیوند دلها و جسمها و سرنوشتها است صمیمانه به همهى شما فرزندان عزیزم تبریک مىگویم. توصیه مىکنم به همسران خود مهر بورزید، به آنان وفادار باشید و خویشتن را در سرنوشت یکدیگر شریک بدانید. از گِره افتادن در رشتهى زندگى مشترک برحذر باشید و گرههاى کوچک و بىاهمیت را نادیده بگیرید. خداوند به شما خوشبختى و شادکامى و اعتلاء روحى عطا فرماید و کانون زندگیتان را با فرزندانى تندرست و صالح، گرمى و روشنى ببخشد. انشاءاللَّه سید على خامنهاى مد ظله العالی ***فیلتر شکن جدید*** اولاً کارگرها در به ثمر رسیدن مبارزات ملت ایران، یک نقش مهمى ایفاء کردند. اگر جامعهى کارگرى - عمدتاً در نفت و در برخى از جاهاى حساس و مهم دیگر - وارد میدان نمیشدند، مشکلاتى بر سر راه پیروزى انقلاب باقى میماند. بعد مسئلهى دفاع مقدس پیش آمد. شرکت کیمیا جاوید سپاهان در سال 1379 در زمینی به مساحت 12000 متر مربع تاسیس و به دلیل فعالیت در زمینه پلیمر و تحقیق و توسعه مداوم جایگاه ویژه ای را در مجموعه گروه صنایع گیتی پسند به خود اختصاص داده است . ظرفیت تولید این شرکت 15000 تن در سال بوده که با توسعه کارخانه و افزایش خطوط تولیدی به 40000 تن در سال در حال افزایش می باشد.
محصولات این شرکت در چند بخش تقسیم می شوند که عبارتند از : :. کامپاندهای پلیمری Polymer Compound : پلی اتیلن قابل شبکه شدن - پلی پروپیلن تقویت شده با الیاف شیشه - پلی آمید تقویت شده با الیاف شیشه - پلی اتیلن ترفتالات تقویت شده با الیاف شیشه - پلی الفینهای گرافت شده - ترکیبات ضدحریق عاری از مواد هالوژنی - پلیمرهای پرشده - ترموپلاستیک الاستومرها و الیاژهای پلیمری :. مستربچ ها Masterbatches : مستربچ های سفید - مستربچ های رنگی - مستربچ های افزودنی مانند لیزکننده / آنتی بلاک / آنتی اکسیدانت / ضد ماورای بنفش / آنتی استاتیک و ..... :. چسب های گرماذوب Hot-Melt Adhesives :چسب های بسته بندی - چسب های صحافی - چسب های زنده - چسب چوب - چسب نی چسبان - چسب نشانه گذاری و ...... استفاده از ماشین آلات مدرن – دانش فنی روز – ارتباط مستمر با مراجع علمی معتبر داخل و خارج از کشور و استفاده از نیروهای متخصص و متعهد داخلی رمز موفقیت این واحد صنعتی است . دانش فنی بسیاری از محصولات تولیدی فقط در اختیار این شرکت قرار داشته و با تحقیق در زمینه سایر پلیمر های فنی در آینده نزدیک گامهای موثری در راه استقلال و خود کفائی صنایع پلیمری کشور بر خواهیم داشت . مناجات با شهداء (منصور ارضی) – مکه من فکه بود منای من دوکوهه ؛ قبله من جبهه و کربلای من دوکوهه (خاطره ای از سرلشکر خلبان عباس بابایی) (خاطره ای از شهید محمد ابراهیم همت)
2-(هیچ کشوری و هیچ ملتی با بیکارگی و تنپروری و بیاعتنائی به کار به جائی نخواهد رسید.)
3-(هر کسی دست یک کارگر را ببوسد، یک حرکت صواب و صحیح انجام داده است؛ برای اینکه یک وسیله برای استقلال ملت خود و کشور خود را تجلیل کرده است. کار، اینقدر ارزش دارد.)
4-(جامعهی کارگری ما در امتحان بزرگ دوران انقلاب و دوران دفاع مقدس نشان داد که از بن دندان دارای وجدان دینی و وجدان ملی است)
5-(کارگر یک قداست دارد. کارگر آن کسی است که دارد کار میکند تا ملت و کشورش به عزتِ استقلال دست پیدا کند.)
6-(یکی از این وظائف همین است که مشکلات جامعهی کارگری کشور را جستجو کنند و آنها را برطرف کنند.)
7-(رونق دادن به اشتغال و تشویق کارآفرینان و ایجاد بنگاههای کاری هم یکی از این کارهای لازم است.)
8-(اسلام و نظام اسلامی و جمهوری اسلامی هیچیک از این دو طریق را قبول ندارد؛ معتقد است که این دو عامل، یعنی عامل کارآفرینی و ایجاد بنگاههای اشتغال و کارآفرینی یک بازوست، وجود نیروی کار یک بازوی دیگر است. اینها باید هردو باشند و همکاری کنند.)
9-(خود نفس «کار» از نظر اسلام، عمل صالح است)
10-(اگر در یک کشوری جامعهی عمومی آن کشور به کار با این چشم که کار عبادت است، نگاه کنند آن وقت وضع پیشرفت اقتصادی و علمی آن کشور به کجا خواهد رسید.)
11-(کار یک ارزش وفضیلت اسلامی است )
12-(در این میدان عظیم مبارزه ی جهادی ومبارزه اسلامی ، کار یک مبارزه است.)
13-(کارگران ،پایه ها واستوانه های اساسی پیشرفت کشورند.)
14-( در اسلام که کار ، عبادت وارزش شمرده شده است ، لازمه اش این است که هر کس کاری را قبول کرد وتعهد نمود ، آنش را به بهترین وجهی انجم دهد.)
15-( هر کارگر تولید کننده ای در حال زنده کردن ومجسم کردن یک فضیلت اسلامی است .)
16-(کارگران کشور ، در هرنقطه که مشغول کار سازنده ای برای آبادانی کشور هستند ، بدانند که مشغول مبارزه اند. این مبارزه را هر چه می توانید با کیفیت بهتر ومحکمتر انجام دهید.)
ربّنا هَب لَنا من أزواجِنا و ذرّیّاتِنا قُرَّة أعیِنٍ وِ اجعَلنا لِلمُتّقینَ إماماً
24 بهمن 1378
آی بدو بدو تا فیلترش نکردند دشمنای فلان فلان شده!!!
***فیلتر شکن جدید***
با این فیلتر شکن می تونید هر جای آسمون و زمین که خواستید سرک بکشید!!!
***فیلتر شکن جدید***
این فیلتر شکن به صورت رایگان عرضه می شه و هیچ وجی دریافت نخواهد شد!!!
***فیلتر شکن جدید***
برای دریافت این فیلتر شکن باید تقاضا داده شود!!!
***فیلتر شکن جدید***
این فیلتر شکن قابلیت عبور از انواع موانع و فیلتر ها رو داره!!!
***فیلتر شکن جدید***
از قابیلت این فیلتر شکن این است که می توانید هر لحظه با خودتون حملش کنید!!!
***فیلتر شکن جدید***
راستی یادم رفت اسمشو بگم :proxyshohada30
که اسم فارسیش همون فیلتر شکن شهداست!!!
مشـــــــــــــــــــــــــــخصات :
* می شه باهاش همه فیلتر ها و پرده های ظلمانی که با گناه پدید اومده را از بین برد!!!
*فرقش با فیلترشکن هایی که بعضی ها دنبالشن اینه که اونا فیلتر و پرده های حیا و عصمت رو میدرند و این ...
*راستی مشتری این فیلترشکن بیشتره یا اون ؟!!
*من که میگم این!!! چرا؟ چون فکر میکنم خوب توی وب سایت ها و وبلاگ ها تبلیغ نشده!!! والا کدوم اشرف مخلوقات عاشق سیر و سلوک توی آسمون ها نیست و دلش می خواد افسار قوای شهوانیش دست شیطان رجیم باشه؟!!!
جهت دانلود به مزار شـــــــــــــــــــــهدا مراجعه بفرمایید...
روز پیروزی انقلاب در کنار کارگران
قبل از دفاع مقدس، همین مسائلِ اوائل انقلاب پیش آمد - که خیلى از شما جوانها یا نبودید، یا یادتان نیست؛ ما از نزدیک شاهد بودیم - و کارگران و جامعهى کارگرى کشور نقش ایفاء کردند.
خود من در روزهاى بیست و یک و بیست و دوى بهمن توى یکى از همین کارخانجات نزدیک تهران در بین کارگرها بودم و از نزدیک شاهد بودم که چطور عوامل و عناصر تحریک شدهى چپِ آن روز - یعنى کمونیستها و دنبالههاشان - میخواهند از یک جا یک حرکتِ به اصطلاح کارگرى را شروع کنند و انقلاب اسلامى را تبدیل کنند به یک انقلاب کمونیستى و مارکسیستى. این کار داشت در تهران انجام میگرفت. آن که در مقابل اینها ایستاد، کارگرها بودند. البته آن کارخانه چند صد نفر بیشتر کارگر نداشت، اما آن را مبدأ کار قرار داده بودند. ما هم رفتیم آنجا در بین کارگرها، کارگرها صداى دین را صداى آشنا شناختند. آنها بنده را هم نمیشناختند - من یک طلبهى معمولى بودم - اما دیدند صداى دین، صداى آشناست؛ صداى ضد دینها، صداى ناآشنا و بیگانه بود؛ برایشان منکَر بود. اگر از کارگرهاى آن روزِ آن کارخانه کسانى باشند این حرف را بشنوند و بنشینند شرح بدهند قضایاى آن سه چهار شبانهروزى که تقریباً ما آنجا میرفتیم مىآمدیم - ساعتها من آنجا میماندم - یک تجربهى عجیب و مهمى در کشور است. کارگرها اینجورى نقش ایفاء کردند. یعنى آن کسانى که میخواستند جامعهى کارگرى را در مقابل اسلام و جمهورى اسلامى عَلم کنند، به دست خود کارگرها سیلى و تودهنى خوردند.
در طول این سالها همیشه همین جور بوده، تا امروز هم همین جور است. بعد هم قضیهى دفاع مقدس و آن هشت سال و حضور وسیع و عظیم کارگران در این عرصه پیش آمد. بعد هم حضور در میدان کار بوده است.
آی شهدا دلهای ما تنگه براتون (مجتبی رمضانی) – با دو کیفیت
رهبر من، طلایه دار لاله هایی، امید قلب عاشقایی، خمینی زمان مایی
شهید گمنام (مجتبی رمضانی) – اما یک مادر غمگین و آرام ، میاد کنار شهید گمنام، آه و واویلا…
نوحهخوانی شهید سید مجتبی علمدار؛ بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
اشراق آوینی؛ سخنرانی حاج سعید قاسمی در رابطه شهید آوینی، کیفیت خوب با حجم 11?4 مگابایت.
اشراق آوینی؛ سخنرانی حاج سعید قاسمی در رابطه شهید آوینی، کیفیت معمولی با حجم 3?8 مگابایت.
صدای شهید آوینی با متن زیبای “زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است”.
محمود کریمی – عشق یعنی یک پلاک، که زده بیرون از دل خاک، عشق یعنی یک شهید، با لبهای تشنه سینه چاک
صد و چند نفری می شدند . عباس ، صدایم کرد که برویم آن طرف .
از خانة سابقمان تا خانة جدیدمان که قبل از این که خانة ما بشود ، موتورخانة پایگاه بود راه زیادی نبود .
رفتیم آن جا که حرف های آخر را بزنیم . چیزهایی می خواست که در سفر انجام بدهم . اشک ، همة پهنای صورتش را گرفته بود .
نمی خواستم لحظه رفتنم ، لحظة جدا شدنمان تلخ شود . گفت : مواظب سلامتی خودت باش ، اگر هم برگشتی دیدی من نیستم ....
این را قبلاً هم شنیده بودم . طاقت نیاوردم . گفتم : عباس چه طوری می توانم دوریت را تحمل کنم ؟ تو چطور می توانی ؟
گفت : تو عشق دوم منی ، من می خواهمت ؛ بعد ازخدا . نمی خواهم آن قدر بخواهمت که برایم مثل بت شوی .
ساکت شدم . چه می توانستم بگویم ؟ من درتکاپوی رفتن به سفر و او.... گفت : ملیحه ! کسی که عشق خدایی خودش راپیدا کرده باشد ، باید از همة اینها دل بکَند . اتوبوس منتظر آمدنم ، بود .
همه سوار شده بودند . بالاخره باید جدا می شدیم . آقایی که کنار اتوبو س مداحی می کرد و صلوات می فرستاد ،
یک باره گفت : برای سلامتی شهید بابایی صلوات . پاهایم دیگر جلو نرفتند .
برگشتم به عباس گفتم : این چه می گوید . گفت : این هم از کارهای خداست .
لحظة آخر از قاب پنجرة اتوبوس او را دیدم که سرش را بالا گرفته و آرام لبخند می زد .
یک دستش را روی سینه اش گذاشته و دست دیگرش را به نشانة خداحافظی برایم تکان می داد .
این آخرین تصویری بود که از زنده بودنش دیدم .
بعد از گذشت این همه سال ، هنوز آن لبخند آخری اش را فراموش نکرده ام .
بسم الله را گفته و نگفته شروع کردم به خوردن .
حاجی داشت حرف می زد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی می کرد.
هنوز قاشق اول را نخورده ، رو به عبادیان کرد و پرسید : عبادی ! بچه ها شام چی داشتن؟ همینو. واقعاً ؟ جون حاجی ؟
حاجی قاشق را برگرداند . غذا در گلویم گیر کرد .
حاجی جون به خدا فردا ظهر بهشون می دیم .
حاجی همین طور که کنار می کشید گفت : به خدا منم فردا ظهر می خورم .
وقتی به خانه می آمد ، من دیگر حق نداشتم کار کنم .
بچه را عوض می کرد ، شیر برایش درست می کرد . سفره را می انداخت و جمع می کرد ، پابه پای من می نشست ، لباس ها را می شست ، پهن می کرد ، خشک می کرد و جمع می کرد .
آن قدر محبت به پای زندگی می ریخت که همیشه به او می گفتم : درسته که کم می آیی خانه ؛ ولی من تا محبت های تو را جمع کنم ، برای یک ماه دیگر وقت دارم .
نگاهم می کرد و می گفت : تو بیش تر از این ها به گردن من حق داری .
یک بار هم گفت : من زودتر از جنگ تمام می شوم وگرنه ، بعد از جنگ به تو نشان می دادم تمام این روزها را چه طور جبران می کردم.
By Ashoora.ir & Night Skin